درگیری بیس و سولانا؛ ماجرای حمله خون‌آشامی چیست؟

  • توسط: admin
درگیری بیس و سولانا؛ ماجرای حمله خون‌آشامی چیست؟


شبکه لایه ۲ اتریوم بیس (Base) در ۴ دسامبر یک پل بلاک چینی به سولانا را راه‌اندازی کرد و ظرف چند ساعت توسعه‌دهندگان سولانا، جسی پولاک را به راه‌اندازی یک حمله خون‌آشامی متهم کردند که در پوشش قابلیت همکاری پنهان شده بود.

فهرست عناوین

Toggle

خلاصه خبر

پولاک این موضوع را به عنوان عمل‌گرایی دوطرفه مطرح کرد.

به گفته یاکوونکو، این پل در کد دوطرفه است اما در جاذبه اقتصادی اینگونه نیست.

به گزارش کریپتواسلیت، این پل از زیرساخت‌های Chainlink CCIP و Coinbase برای امکان جابجایی دارایی‌ها بین بیس و سولانا برای کاربران استفاده می‌کند. در ابتدا هم در Zora، Aerodrome، Virtuals، Flaunch و Relay ادغام شد. این‌ها همگی برنامه‌هایی هستند که روی بیس ساخته شده‌اند.

پولاک این موضوع را به عنوان عمل‌گرایی دوطرفه مطرح کرد: برنامه‌های Base خواهان دسترسی به توکن‌های SOL و SPL هستند، برنامه‌های سولانا خواهان دسترسی به نقدینگی Base هستند، بنابراین بیس ۹ ماه را صرف ساخت این بافت ارتباطی کرد.

ویبو نوربی، بنیانگذار پلتفرم DRiP در سولانا، دیدگاه متفاوتی داشت. او ویدیویی منتشر کرد از الکساندر کاتلر، یکی از بنیانگذاران Aerodrome که در سپتامبر در Basecamp گفته بود بیس «سولانا را پشت سر می‌گذارد» و به بزرگترین زنجیره در جهان تبدیل خواهد شد. برداشت نوربی این بود:

ثبت نام سریع در نوبیتکس

اینها شریک نیستند؛ اگر قرار بود به خواست آنها باشد، سولانا وجود نداشت.

پولاک پاسخ داد که Base فقط یک پل به سولانا ساخته است زیرا دارایی‌های سولانا شایسته دسترسی به اقتصاد Base هستند و دارایی‌های Base باید به سولانا دسترسی داشته باشند.

نوربی در پاسخ، ادعا کرد که Base برنامه‌های مبتنی بر سولانا را برای راه‌اندازی آماده نکرده و با تیم بازاریابی یا عملیات بنیاد سولانا نیز هماهنگ نبوده است. بحث زمانی بالا گرفت که آکشای بی‌دی، یکی از صداهای برجسته مرتبط با سوپر‌تیم سولانا، به پولاک گفت:

اینکه اسمش را دوطرفه بگذارید، آن را دوطرفه نمی‌کند. این یک پل بین دو اقتصاد است که خالص واردات/صادرات آن بر اساس نحوه اجرای شما تعیین می‌شود. من مشکلی با رقابتی بودن شما ندارم اما از اینکه صداقت ندارید ناراحتم.

آناتولی یاکوونکو، یکی از بنیانگذاران سولانا، به این بحث پیوست تا تندترین نسخه از این انتقاد را ارائه دهد:

برنامه‌های بیس را به سولانا منتقل کنید تا روی سولانا اجرا شوند و تراکنش‌ها توسط تولیدکنندگان بلاک استیک‌شده سولانا خطی شوند. این برای توسعه‌دهندگان سولانا خوب خواهد بود. در غیر این صورت، این حرف‌ها بی‌معنی است.

این بحث، ناهماهنگی انگیزه‌ها را درباره «قابلیت همکاری» یک لایه ۲ اتریوم و یک بلاک‌چین لایه ۱ برجسته می‌کند. Base این پل را به عنوان راهی برای باز کردن قفل نقدینگی مشترک و تجربه کاربری کراس چین بدون اتکا به زیرساخت‌های شخص ثالث می‌بیند.

پولاک گفت که Base این پل را در سپتامبر (شهریور) اعلام کرده، بحث در مورد آن را با یاکوونکو و دیگران در ماه مه (اردیبهشت) آغاز کرده و به طور مداوم گفته است که این پل دوطرفه است. او اصرار دارد که توسعه‌دهندگان بیس و سولانا از دسترسی به هر دو اقتصاد بهره‌مند می‌شوند.

برعکس، توسعه‌دهندگان سولانا استدلال می‌کنند که روش بیس برای راه‌اندازی این پل یعنی تنها ادغام برنامه‌های همسو با بیس، عدم هماهنگی با شرکای بومی سولانا و نادیده گرفتن ارتباط با بنیاد سولانا، استراتژی واقعی را آشکار می‌کند: کشیدن سرمایه سولانا به اکوسیستم بیس در حالی که آن را به عنوان زیرساخت متقابل بازاریابی می‌کند.

عدم تقارن

به گفته یاکوونکو، این پل در کد دوطرفه است اما در جاذبه اقتصادی اینگونه نیست. اگر این پل فقط به برنامه‌های بیس اجازه دهد دارایی‌های سولانا را وارد کنند، در حالی که تمام اجرا و درآمد کارمزد را روی بیس نگه دارد، از سولانا ارزش استخراج می‌کند. این همان نظریه حمله خون‌آشامی است.

استدلال متقابل پولاک این است که قابلیت همکاری یک بازی با حاصل جمع صفر نیست. او استدلال می‌کند که بیس و سولانا می‌توانند همزمان رقابت و همکاری کنند و توسعه‌دهندگان در هر دو طرف خواهان دسترسی به اقتصاد یکدیگر هستند.

او اشاره کرد که بیس در طول فرآیند ساخت ۹ ماهه تلاش کرد تا مشارکت‌کنندگان اکوسیستم سولانا را درگیر کند، اما «افراد واقعاً علاقه‌مند نبودند.» با این حال، پروژه‌های میم مانند Trencher و Chillhouse همکاری کردند.

نوربی و آکشای این چارچوب را رد می‌کنند و استدلال می‌کنند که ارائه یک مخزن (repo) بدون هماهنگی با شرکای راه‌اندازی یا همکاری با بنیاد سولانا، همکاری واقعی نیست. بلکه یک استخراج تاکتیکی است که در لباس زیرساخت منبع باز پنهان شده است.

اصطکاک اینجاست که بیس و سولانا موقعیت‌های متفاوتی در سلسله مراتب نقدینگی دارند. بیس یک لایه ۲ اتریوم است، به این معنی که امنیت، تسویه، و اعتبار اتریوم را به ارث می‌برد اما برای فعالیت با شبکه اصلی رقابت می‌کند. بلاک‌ چین‌های لایه ۲ اتریوم باید با ارائه تجربه کاربری بهتر، کارمزدهای کمتر، یا اکوسیستم‌های متمایز، وجود خود را توجیه کنند.

در همین حال، سولانا یک لایه ۱ مستقل با مجموعه اعتبارسنجی خاص خود، اقتصاد توکنی و مدل امنیتی مخصوص خود است. زمانی که یک پل به دارایی‌های سولانا اجازه می‌دهد به بیس وارد شوند، سولانا کارمزدهای تراکنش، MEV و تقاضای استیکینگ را از دست می‌دهد، مگر اینکه این دارایی‌ها در نهایت بازگردند یا جریان‌های متقابل ایجاد کنند.

بیس فعالیت و رانت اقتصادی را جذب می‌کند. نکته یاکوونکو این است که دوطرفه بودن واقعی به این معنی است که برنامه‌های بیس اجرا را به سولانا منتقل کنند، نه اینکه فقط توکن‌های سولانا وارد قراردادهای مبتنی بر بیس شود.

چه کسی چه چیزی به دست می‌آورد؟

بر اساس این بحث، توسعه‌دهندگان سولانا پیشنهاد می‌کنند که بیس دسترسی فوری به پویایی فرهنگی و مالی سولانا پیدا می‌کند. سولانا در سال گذشته کانون جنون میم‌ کوین‌ها، گمانه‌زنی‌های NFT و جذب کاربران خرد بوده است.

ادغام توکن‌های SOL و SPL در برنامه‌های بیس مانند Aerodrome و Zora به بیس این امکان را می‌دهد که بدون انتظار برای رشد طبیعی، از آن بهره‌مند شود.

بیس همچنین از موقعیت‌یابی خود به عنوان لایه «خنثی» قابلیت همکاری که همه اکوسیستم‌ها را به هم متصل می‌کند، بهره‌مند می‌شود. این امر روایت آن را به عنوان هاب پیش‌فرض برای دیفای کراس چین تقویت می‌کند.

اگرچه سولانا اختیار عمل بیشتری به دست می‌آورد، اما تضمینی برای جذب ارزش ندارد. اگر این پل توسعه‌دهندگان بیس را به آزمایش اجرا روی سولانا سوق دهد یا اگر برنامه‌های سولانا شروع به استفاده از استخرهای نقدینگی بیس برای دارایی‌های پل‌شده کنند، رابطه متقابل خواهد شد.

با این حال، اگر این پل عمدتاً به عنوان یک قیف یک‌طرفه عمل کند که دارایی‌های سولانا را به اقتصاد بیس می‌کشاند، سولانا ضرر می‌کند. خطر این است که سولانا به جای یک مقصد، به یک زنجیره تغذیه‌کننده برای دیفای بیس تبدیل شود.

اتهام نوربی منعکس‌کننده این ترس است. اگر استراتژی راه‌اندازی بیس ادغام برنامه‌هایی بود که بدون جبران متقابل از سولانا ارزش استخراج می‌کنند، این پل یک سلاح رقابتی است، نه یک همکاری.

علاوه بر این، یاکوونکو استدلال می‌کند که بیس نمی‌تواند در مورد رقابت با اتریوم صادق باشد. بنابراین خود را همسو با اکوسیستم‌های دیگر نشان می‌دهد در حالی که در واقع فعالیت‌ها را به خود جذب می‌کند.

همین منطق در مورد سولانا نیز صدق می‌کند. بیس نمی‌تواند در مورد رقابت با سولانا صادق باشد، بنابراین این پل را به عنوان زیرساخت خنثی معرفی می‌کند.

چه اتفاقی خواهد افتاد؟

این پل فعال است و جاذبه اقتصادی نتیجه را تعیین خواهد کرد. اگر برنامه‌های بیس شروع به سمت سولانا حرکت کنند یا اگر پروژه‌های بومی سولانا در بیس ادغام شوند، این پل واقعاً دوطرفه خواهد شد. اگر جریان یک‌طرفه باقی بماند و دارایی‌های سولانا وارد بیس شود، نظریه حمله خون‌آشامی تأیید می‌شود.

ادعای پولاک مبنی بر اینکه بیس و سولانا «با هم برنده می‌شوند» بستگی به این دارد که بیس با سولانا به عنوان یک همتا رفتار کند یا به عنوان تأمین‌کننده دارایی و نقدینگی.

تفاوت اینجاست که آیا بیس توسعه‌دهندگان خود را برای ساخت روی سولانا ترغیب می‌کند، یا کاربران سولانا را برای آوردن دارایی‌هایشان به بیس تشویق می‌کند. شش ماه آینده نشان خواهد داد که کدام روایت واقعی است.

منبع خبر

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید
اخبار و مقالات